معنی جد شاه اسماعیل

حل جدول

جد شاه اسماعیل

شیخ صفی


جد شاه اسماعیل صفوی

شیخ صفی


شاه اسماعیل

اولین پادشاه صفویان

موسس سلسله صفویان


جانشین شاه اسماعیل

شاه طهماسب

لغت نامه دهخدا

شاه اسماعیل

شاه اسماعیل. [اِ] (اِخ) امیر اسماعیل. از یاران ملک فخرالدین کرت و همان کسی است که ملک فخرالدین وی را با دویست تن مأمور گردانید که مصاحب جمال الدین محمد سام باشند. (از ذیل جامع التواریخ ص 25).


شاه اسماعیل او...

شاه اسماعیل اول. [اِ ل ِ اَوْ وَ] (اِخ) مؤسس سلسله ٔ صفویه. رجوع به اسماعیل اول شود.


شاه اسماعیل دو...

شاه اسماعیل دوم. [اِ ل ِ دُوْ وُ] (اِخ) از شاهان صفویه. رجوع به اسماعیل دوم شود.


شاه اسماعیل سو...

شاه اسماعیل سوم. [اِ ل ِ س ِوْ وُ] (اِخ) از پادشاهان صفویه است پسر سید مرتضی و مادر او دختر سلطان حسین اوّل صفوی است. رجوع به شاه اسماعیل سوم شود.


ده شاه اسماعیل...

ده شاه اسماعیل. [دِه ْ اِ] (اِخ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل. واقع در 9هزارگزی شمال باختر ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 100 تن. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


اسماعیل

اسماعیل. [اِ] (اِخ) ابن نیکروز. وی جد قاضی مجدالدین اسماعیل است. (تاریخ عصر حافظ تألیف غنی ج 1 حاشیه ٔ ص 76).

اسماعیل. [اِ] (اِخ) ابن حیدر (شاه...). رجوع به اسماعیل صفوی شود.

واژه پیشنهادی

عربی به فارسی

جد

پدر بزرگ , پدر بزرگ یا مادر بزرگ , جد یا جده

فرهنگ عمید

جد

کوشش کردن،
کوشیدن، کوشش،
[مجاز] اصرار،
(اسم) [مقابلِ هزل] سخن مبتنی بر راستی و حقیقت که در آن شوخی و هزل وجود نداشته باشد: به مزاحت نگفتم این گفتار / هزل بگذار و جد از او بردار (سعدی: ۱۰۶)،

معادل ابجد

جد شاه اسماعیل

525

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری